نعش قایق
چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۳۳ ب.ظ
رفته ای و رد پایت در دلم جامانده است
مثل من جا مانده، هر ردی که اینجا مانده است
می شود فهمید که هرگز نمی آیی به باغ
از حضور این زمستانی که بر جا مانده است
رقص گل،ساز چکاوک، مستی پروانه ها
آه! از این ها فقط یک جرعه رویا مانده است
تا تو بودی عشق بود و تکسواری روی موج
بی تو نعش قایقی بر دوش صحرا مانده است
می توانی بشنوی صدها غزل فریاد را
در سکوت مبهم مردی که تنها مانده است
سید علی عدنانی ساداتی
۹۲/۰۹/۲۷